سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، سه چیز را دوست می دارد :به جا آوردن حقوقش، فروتنی برای خلقش، و نیکوکاری به بندگانش . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

رضازاده نامه من را به جای اینکه بخواند پاره کرد


عزیز علی‌حسینی که خود قهرمان وزنه‌برداری آسیا بوده در این مورد گفت: «من پیش از این که سعید به اردو برود، گفتم که این بچه من 21 سالش است و می‌خواهم که درسش را در کنار وزنه‌برداری تمام کند. دیپلمش را بگیرد، بعد بیاید در اردو. این موضوع را به صورت کتبی به افشارزاده نوشتم. افشارزاده نامه من را به حسین رضازاده تحویل داد. رضازاده هم نامه من را به جای اینکه مطالعه کند و بگوید که سعید علی حسینی اردو نرود، نامه من را پاره کرد و بیرون انداخت. سعید بعدا آن نامه را در اردو پیدا کرد. اینها (کادر فنی) از قبل می‌خواستند که سعید را محروم کنند، از هشت ما پیش. از همان زمانی که گفت اردو نمی‌آیم. من هم آن موقع گفته بودم که صلاح نمی‌دانم سعید به اردو بیاید. کسانی واسطه شدند و آمدند به ما گفتند که اجازه بده سعید به اردو برود و ما را پیش افشارزاده بردند. من آن موقع گفتم که راضی نیستم سعید به اردو برود. افشارزاده هم آن موقع گفت من ضمانت می‌کنم، هر مشکلی که برای سعید به وجود بیاید جوابگو هستم. آن موقع این موضوع را افشارزاده شفاهی به ما قول داد و پرویز جلایر هم که دبیر فدراسیون است، شاهد ماجرا بود. امیدواریم اکنون افشارزاده پیگیر کارهای سعید باشد. حتی یکی از مسوولان فدراسیون هم پس از اینکه سعید به اردو رفت، به رییس فدراسیون نامه نوشت که علی حسینی در اردو امنیت ندارد.»


راضی نبودم به اردو بروم


سعید علی حسینی هم در مورد رفتنش به اردو گفت: «پس از این ماجراهایی که پدرم گفت، من را به اردوی ازبکستان دعوت کردند. همه می‌دانند که این اردوها برای چیست و چه اتفاق‌هایی در این اردوها می‌افتد. من حضور در این اردو را قبول نکردم، چون می‌دانستم برایم مشکل به وجود خواهد آورد. در این اردوها کارهایی انجام می‌دادند که ورزشکار برای مسابقه آماده شود که حالا من نمی‌خواهم جزییات این کارها را روشن کنم. خیلی از مسائل دیگر هم هست که هنوز نیاز به گفتن آنها نیست. من به اردوی ازبکستان نرفتم و پس از اینکه این‌ها از اردوی ازبکستان آمدند کمیته‌ای را تشکیل دادند و گفتند سعید علی حسینی را از حضور در تیم ملی محروم می‌کنیم. رضازاده گفت که علی حسینی باید مانند یک سرباز در اختیار تیم ملی باشد و خدمت کند. من گفتم، من خدمتم را می‌کنم، اما اکنون نمی‌توانم به اردو بیایم، چرا که درس دارم. من و پدرم آن موقع اعلام کردیم که اردو برای ما امنیت ندارد و همین مساله باعث شد که جلایر ما را پیش افشارزاده ببرد. افشارزاده در آن جلسه به ما گفت که رضازاده دیگر رضازاده سابق نیست، او همانند دوران ورزشکاری‌اش نیست. او اکنون مسوولیت دارد و پیشرفت تو برایش موفقیت محسوب می‌شود و گفت که من هم ضمانت می‌کنم که هیچ مشکلی برایت پیش نیاید. حتی برای اینکه من را راضی کنند که به اردو بروم، به من گفتند که ما معلم خصوصی برایت می‌آوریم که درست را بخوانی که متاسفانه هیچ کدام از اینها انجام نشد. افشارزاده مسوول اصلی است و او باید مشکلم را پیگیری کند.»

وی ادامه داد: «من از15 تیرماه به اردو رفتم. دو هفته در تهران بودیم. بعد از آن رفتیم اردبیل و در آنجا باز هم شروع کردند! و بعد رفتیم اردوی چابکسر که در اردوی چابکسر تنها دو روز زارع و رضازاده آنجا بودند و بقیه دست پانزوان بود. پس از این که از چابکسر به تهران آمدیم، مسوولان اردو به ما گفتند که از آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ برای نمونه‌گیری آمده‌اند. در حالی که آنها از فدراسیون جهانی آمده بودند. دوم آبان ماه هم از ما نمونه‌گیری کردند که من با خیال راحت به نمونه‌گیری رفتم. بدون اینکه هیچ مشکلی وجود داشته باشد، آخر آبان‌ماه به رقابت‌های جهانی رفتیم که آن اتفاق‌های شگفت‌انگیز برایمان رخ داد.»


در کره‌جنوبی مصدوم نشده بودم، گفتند وزنه نزنم

کمتر از 24 ساعت مانده تا مسابقه سعید علی‌حسینی در رقابت‌های جهانی 2009 کره‌ جنوبی و درحالی که او شانس نخست کسب مدال طلا محسوب می‌شد، به یک باره اعلام شد که علی‌حسینی آسیب دیده و نمی‌تواند در رقابت شرکت کند. آسیب دیدی‌گی‌ای که بسیاری آن را مشکوک قلمداد کردند.

سعید علی‌حسینی در این رابطه گفت: «من در مسابقه‌های جهانی مصدوم نبودم. در مسابقه‌های جهانی یک شب مانده به مسابقه، پدرم را صدا کردند. پدرم رفت صحبت کرد. رضازاده و کادر فنی نامه‌ای را به ما دادند و گفتند شما نمی‌توانید در مسابقه وزنه بزنید. به ما گفتند که نامه‌ی تذکری از سوی آقای "آیان" (رییس فدراسیون بین‌المللی) آمده و اجازه ندارید در این مسابقه شرکت کنید. ما گفتیم باید چکار کنیم و گفتند: "آقای آیان گفته باید وزنه‌بردار کره‌ای اول شود. همین طور که وزنه‌بردار آلمان و روسیه نیامده." البته این صحبت‌ها را زارع می‌کرد و رضازاده بیشتر سکوت کرده بود. به من گفتند کره‌ای باید اول شود. تو هم باید کنار بکشی تا وزنه‌بردار کره‌ای اول شود. به من گفتند آیان با وزنه‌بردار کره‌ای بسته که او اول شود. آنجا صحبت از دوپینگ نبود. یک نامه‌ای به ما نشان دادند که این اخطاریه است. ما گفتیم اخطاریه چیست؟ وقتی نامه اخطاریه را دیدم، زارع به عنوان مربی تیم آن را از من گرفت و در ساکش انداخت و گفت این نمایشی و بی اهمیت است. به من گفتند که آقای افشارزاده چون به آقای آیان پول نداده، آیان ناراحت شده و او با توجه به اینکه می‌دانسته تو مدال می‌گیری، دست روی تو گذاشته تا تو وزنه نزنی. به من گفتند که ما می‌رویم فدراسیون جهانی پول می‌دهیم و مشکل تو حل می‌شود. هیچ کس هم نمی‌فهمد. حتی این را به من گفتند که آیان گفته شما عکاس ورزشی دارید یا من بگویم عکاس ما بیاید که از دست سعید عکس بگیرد و به رسانه‌ها بگویید که مصدوم شده است. من و پدرم این را قبول نکردیم. افشارزاده زنگ زد به پدرم که چه شده است؟ پدرم گفت من می‌خواهم موقع مسابقه بروم و روی تخته بنشینم، چرا که می‌خواهند حق ما را بخورند. پدرم گفت نمی‌گذارم حق سعید ضایع شود. افشارزاده هم گفت شما با آبروی ایران بازی نکنید. این طوری آبروی ایران می‌رود. بعد از آن ما هم قبول کردیم. وقتی آمدیم ایران، دکتر شهابی(عضو کمیته پزشکی فدراسیون بین‌المللی) گفت که سعید علی حسینی دوپینگش مثبت شده و من در فدراسیون جهانی دیده‌ام.»


نقشه این بازی از کره‌جنوبی شروع شد


عزیز حسینی پدر هم در این رابطه خاطر نشان کرد: «روزی که رسیدیم کره‌جنوبی دیدم که سعید تنها و بدون مربی تمرین می‌کند. آنجا این سوال برایم بوجود آمد که مربی و سرپرستی که از اینجا می‌روند، برای چه می‌روند؟ روزی که من رسیدم آنجا هیچ کس بالای سر سعید نبود که تمرین کند. او تنها داشت تمرین می‌کرد. پس مربیان آن موقع کجا بودند؟ من به عنوان پدرش آنجا بودم. یک ورزشکاری که از اینجا می‌رود باید تنها آنجا تمرین کند؟ این سوال اول من است. مربیان ما برای چه رفته بودند؟ برای توطئه کردن رفته بودند؟ برای نابودکردن سعید رفته بودند؟ سه بار آقایان رضازاده، افشین ریاحی و بهمن زارع با آیان در کره‌جنوبی جلسه گذاشتند. در مورد چه بود؟ چرا جلسه گذاشته بودند؟ چه مساله‌ای داشتند که این قدر مهم بود؟ سوال دیگرم این است؛ یک ورزشکاری که دوم آبان‌ماه تست داده، نتیجه آن طبق قوانین 15 روز پس از تست باید اعلام می‌شد. کدام قانونی نوشته که یک روز مانده به مسابقه اعلام کنند که ورزشکار محروم است یا نمی‌تواند در مسابقه شرکت کند؟ چرا به ما گفتند که کره‌ای باید اول شود؟ من می‌خواهم بدانم این بر اساس کدام قانون اعلام شده است؟ الان که اعلام می‌کنند سعید علی حسینی دوپینگش مثبت شده در کدام سایت نوشته شده است؟ دکتر طاهری در کره چه کار می‌کرد؟ چرا نمی‌گذاشتند ما خودمان برویم با مسوولان فدراسیون جهانی صحبت کنیم؟ چرا مانع ما می‌شدند؟ چرا ما وقتی می‌خواستیم برویم وزنه بزنیم و گفتیم اگر ما مشکل داریم بگذار آنجا جلوی ما را بگیرند، قبول نکردند؟ چرا به صورت علنی بچه من را فدا می‌کنند؟ با چه حسابی؟ این را من از شما سوال می‌کنم تا جواب دهید. اگر می‌خواهند نابودش کنند، درست است، حق هم دارند برای اینکه برای این ورزشکار هیچ زحمتی نکشیدند. من برای او زحمت کشیدم. به عنوان پدر و به عنوان مربی او را به اینجا رسانده‌ام. به این سادگی و راحتی دارند بچه من را نابود می‌کنند و با سرنوشت زندگی‌اش بازی می‌کنند. ماجرای کلی بچه من این است. می‌خواهم این را بدانم آقای افشین ریاحی در این مملکت چه کاره است؟ یک کارمند ساده مگر می‌تواند آنجا با آقای آیان صحبت کند که بگوید من مشکل سعید علی حسینی را درست می‌کنم. چرا نامه محرومیت ما را به افشین ریاحی داده بودند؟ اینها باید بررسی شود ببینیم که افشین ریاحی اینجا چه کاره است؟ افشین ریاحی این نامه را آورده، از طرف دیگر هم بهمن زارع گفته این نمایشی و فرمالیته است. آقای هادی پانزوان با دهان آرنج سعید را می‌مکید تا کبود شود که عکس بگیرند که بگویند سعید علی‌حسینی مصدوم شده است. کجا سعید مصدوم شده بود؟ همه این‌ها نقشه بود. همه این‌ها نقشه‌ای بود برای نابود کردن سعید. ما هم قبول نمی‌کردیم. من گفتم که اعتراض می‌کنم. گفتم من می‌روم روی تخته می‌نشینم و نسبت به این موضوع اعتراض می‌کنم. به من گفتند با آبروی ایران بازی نکن و این کار برای ایران بد می‌شود. ما می‌رویم ایران این مشکل را حل می‌کنیم. بهمن زارع بود، حسین رضازاده بود، افشین ریاحی بود، هادی پانزوان هم بود. اینها به ما گفتند ما خودمان از پشت پرده این موضوع را حل می‌کنیم. به ما گفتند که پل‌های پشت سرمان را خراب نکنیم. آقای عبداللهی (مدیر مستعفی روابط عمومی فدراسیون وزنه‌برداری) هم آنجا شاهد بود که گفت من می‌دانم که مشکلی نیست. آیان برنامه‌ای چیده تا وزنه‌بردار کره‌ای قهرمان شود. ما که برگردیم مشکل را حل می‌کند. اکنون که برگشتیم می‌بینیم مشکل که حل نشده هیچ، توطئه هم می‌کنند که سعید را نابود کنند. این بازی ماست.»



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در چهارشنبه 88/11/7 و ساعت 9:32 صبح | نظرات دیگران()
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    غم خرید نان در پایین شهر...
    سنگ قبر جالب و متاثرکننده یک دختربچه سرطانی
    توافق ضعیف ژنو در لانه جاسوسی
    پیام علی کریمی به گروهک تروریستی
    صدا و سیمای ایران=گسترش ماهواره
    یادداشت جالب یک ایرانی در پیج ظریف
    معنی « قتیل العبرات » چیست ؟
    زینب (س) چگونه کربلا را در تاریخ زنده نگه داشت؟
    داستان زیبای خیانت
    یک نمونه از هزار..........
    تصاویربیماری ناشناخته محمد امین
    غلامرضا تختی حالا در آمریکا زندگی میکند.
    پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت
    فقر فرهنگی و اجتماعی
    عاشورا در عاشورا...(عکسی درد آور )
    [همه عناوین(117)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا